بیا تو این غروب تو این هوای خوب
دست منو بگیر ببر یه جای خوب
شنبه تا جمعه رو ، هفت روز هفته رو
بدون تعطیلی ، پیشم بمون نرو
میترسم ، بری و من تنها شم
بیا تو این غروب تو این هوای خوب
دست منو بگیر ببر یه جای خوب
شنبه تا جمعه رو ، هفت روز هفته رو
بدون تعطیلی ، پیشم بمون نرو
میترسم ، بری و من تنها شم
این روزا یه جوری شدی، دروغ میگی به آسونی
از این که با منی گلم ، حس میکنم پشیمونی
حس می کنم میخوای بری اینو تو چشمات میخونم
بهونه جور نکن برو
دوسم نداری میدونم
نگو که یادت رفته برف اون زمستونو
تو قاب پنجره ببین تنهایی تهرونو
دوباره بغض کن باصدای من
تا بشکنی شاید ، سکوت این خیابونو
یادم نمیره یه روزی که گفتی، تاآخر همیشه با منی
باور نکردم دلت رو شکستم
با قلب یه آدم آهنی
میدونم ، دیگه کسی مثه تو عاشقم نمیــــــــــشه
باور نمیکنم رفتی و این اتاق
مثل ِ جهنمه
شومینه روشنه خوابم نمیبر
بدجور سردمه
شال ِ سفید ِ تو رو جا لباسیه
میمونه پیشم و
رفتی ولی هنوز
عطرت روشال ِته
دیوونه میشم و دیوونه میشم و
من هنوز عاشق ِ توئم
برگرد
مردی که احمقانه خوشبخته
رنگ ِ شالت
خود ِ زمستونه
گیر کردن میون ِ برف
از تو چشمای تو می خوندم
از نگاهم دیگه بیزاری
نمیخوام اسیر من باشی
برو با اونکه دوسش داری
برو هر جا که دلت میخواد از همین لحظه تو آزادی
من با چشمای خودم دیدم که یه شاخه گل بهش دادی
کنار هر قطره ی اشکم هزار خاطره دفنه
اینقد خاطره داریم که گویی قد یه قرنه
گلوم میسوزه از عشقت ، عشقی که مثه زهره
ولی بی عشق تو هر دم خنده با لب های من قهره
درسته با منی اما به این بودن نیازارم
میگه نمیخوام با تو باشم ،بهتره ازت جدا شم
ته نامردی دنیاست ، منی که عمری به پاشم
میگه میــــــــــرم
میگه میــــــــــرم
میگه شرمنده شدم ، یه جا اسیــــرم
تموم زندگی من ، زندگی مو ازم نگیر
سکوتم تو ، فریادم تو
تو که خالق خاطرات روشنی
هوا تویی نفس تویی، تو که شاعر هر ترانه ی منی
بذار عطر تو بگیره تنم
که من عاشق به تو رسیدنم
نموندی پای حرفاتو همینه فرق من با تو
تو یادت رفته اما من ، هنوزم دارم عکساتو
تا حالا صد دفعه شهرو واسه دیدن تو گشتم
با خنده رفتم این راهم ولی با گریه برگشتم
تعداد صفحات : 2